سرانجام پس از ۹ سال کشمکش بر سر فیلم «رستاخیز» (احمدرضا درویش)، مجوز پخش این فیلم در فضای مجازی به نحوی که ایرانیان در داخل و خارج کشور بتوانند آن را ببینند، صادر شد. این فیلم که در دوبله انگلیسی آن با عنوان «حسین آن که گفت نه» (Hussein Who Said No) و در کشورهای عربی با عنوان «قربان» (القربان) شناخته میشود، پیش از این پخشهایی در چند کشورهای عربی داشته است، اما فیلم اصلی که به زبان فارسی است، تا کنون اجازه نمایش نداشت که در ۱۷ اسفند مصادف با تولد عباس بنعلی، مشهور به ابوالفضل، پخش آن در پلتفرم هلال چنل (www.helalchannel.com) و در ویمیو (https://vimeo.com/user157068526) آغاز شد.
احمدرضا درویش از کارگردانان حکومتی است که هر چند پرکار نیست، اما معمولا بودجههای کلانی در اختیار او است. فیلم «دوئل» را که به عنوان عظیمترین فیلم جنگی تاریخ سینمای ایران از آن یاد میشود، در کارنامه دارد و فیلم اخیرش «رستاخیز» هم از تولید بسیار پرهزینهای برخوردار است و در سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۳ در سیزده بخش نامزد شد و موفق شد ۱۰ جایزه را از آن خود کند.
«ابوالفضل» که به او «قمر بنیهاشم» و «بابالحوائج» هم میگویند، در نزد ایرانیان سنتی بسیاری محبوب است و حتی ارمنیهای ایرانی هم به او علاقه دارند. زیرا او بیش از آن که به عنوان شخصیت مذهبی محبوب باشد، به عنوان برادری که از جان میگذرد تا فرزندان برادرش تشنه نمانند، شناخته میشود و به همین دلیل، در خانههای مذهبی سنتی، نقاشی از «ابوالفضل» در کنار «حسین بن علی» و «علی بن ابیطالب» وجود دارد. ساختن فیلمی که از او پردهبرداری کند و چهرهاش نشان داده شود، به خودی خود پرفروش میشد.
موضوع مورد علاقه، ساختار درست دراماتیک و بازیهایی درجهیک از بازیگران شاخص، شرط لازم و کافی است تا فیلمی ماندگار شود و پدیدهای مانند «محمد رسولالله» (مصطفی عقاد) شکل بگیرد. در فیلم عقاد بازیگران توانایی حضور داشتند. آنتونی کوئین نقش حمزه، عموی محمد، را بازی میکرد و ایرنه پاپاس در نقش هند، همسر ابوسفیان (مایکل آنسارا)، و با دوبلهای کمنظیر، توانست جای ویژهای در بین ایرانیان پیدا کند و هنوز بعد از نزدیک نیمقرن که از ساخت آن میگذرد، فیلمی دیدنی است و داستانگویی نسبتا قوی با تعلیقهای لازم برای پیگیری ماجرا دارد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
معلوم نیست چطور در فیلمی از زندگی پیامبر مسلمانان که در آن نقش عموی او را، «حمزهبن عبدالمطلب» که به «اسدالله» به معنی «شیرخدا» و «سیدالشهداء» معروف است، میشود بازیگر مسیحی پرکاری که در انواع نقشها بازی کرده است، بازی کند، اما نقش برادر ناتنی یکی از امامان شیعه را نمیتواند «بهادر زمانی» که شیعه محسوب میشود و در هیچ فیلمی پیش از این بازی نکرده است، بازی کند. این تضاد و دوگانگی، یکی از تضادهایی است که در همه ارکان جمهوری اسلامی وجود دارد.
پیش از این، سریال «مختارنامه» (داوود میرباقری) دچار این مشکل شد و مجبور شدند عباسبن علی (کاوه فتوحی) را کاملا حذف کنند. اما وقتی برای اولین بار در سال ۱۳۹۲ فیلم «رستاخیز» به طور کامل پخش شد و چهره عباسبن علی (بهادر زمانی) روی پرده سینما رفت، خبرگزاری ایسنا با محمود فلاح، تهیهکننده این مجموعه تلویزیونی، مصاحبه کرد و از او در این مورد سوال کرد، که فلاح هم این موضوع را از تفاوت حساسیتهای بیشتر تلویزیون و سینما برشمرد. او نمیدانست که به محض آن که فیلم روی سردر سینماها میرود، پایین کشیده میشود و ۹ سال طول میکشد تا فیلم بهصورت مجازی، با سانسور بسیار پخش شود.
لازم نیست جراید بگویند تا متوجه شویم که فیلم به شدت دچار سانسور شده است. در نسخه کنونی، سکانسهای شقایق فراهانی (در نقش زن سبزپوش)، پرویز پورحسینی (در نقش جاروت) و سعید علیپور بازیگر نقش علیاکبر، بهطور کامل حذف یا کوتاه شدهاند، نقش کنیز (مهتاب کرامتی) هم آنچنان پا درهوا است که معلوم است بخشی از آن سانسور شده است. زینب، خواهر ابوالفضل و حسین، هم در دو صحنه کوچک از پشت نشان داده میشود و صدای او پخش میشود. در کل، فیلمی مردانه و پر از زدوخورد است و درام در آن جایی ندارد.
تمام آنچه طی قرنها واعظان بر سر منبرها گفتهاند و روز به روز برای گرفتن اشک بیشتر بر آن افزودهاند، در این فیلم هم هست. امروز، هرچند ما میدانیم که عاشورا در ۲۰ مهر اتفاق افتاده است و ۲۰ مهر در پاییز است و هوا چندان گرم نیست، و ضمنا همانطور که در فیلم به اجبار دوربین و تصویر نشان داده میشود، صحرای کربلا خشک نیست و با کندن چاه کمعمیقی میتوان به آب رسید، و اصولا بستن بستر رودخانه امری اگر محال نباشد، بس دشوار است، در حالی که محاصره چاههای آب در «بدر» و پر کردن بعضی از این چاهها کار سادهای است، باز محور اصلی فیلم بر «تشنگی» استوار است. حسینبن علی، علیاصغر، نوزاد شیرخوار خود را بر دست میگیرد و تقاضای آب میکند، پنداری در آن روزگار کودکان شیرخوار شیر نمیخوردند و آب میآشامیدند! و حرمله با تیر به گلوی او میزند و کودک شیرخوار را در بغل پدر به قتل میرساند. دلاوریهای ابوالفضل عباس برای آوردن آب و کشته شدنش به آن وضع که برای گرفتن اشک ساخته و پرداخته شده است، نشان داده میشود، منتها احتمالا اینبار نه تنها اشکی بر چهره کسی نمیآورد، که خنده بر لب مینشاند.
نکته مهم دیگر این است که براساس نظر برخی از فقهای شیعه، حسینبن علی حاضر به بیعت میشود، اما عبیداللهبن زیاد (بابک حمیدیان) این موضوع را به اطلاع یزیدبن معاویه (این نقش را هم بابک حمیدیان بازی میکند) نمیرساند. در فیلم ماجرا برعکس است و عمربن سعد (حسن پورشیرازی) موضوع پذیرش بیعت را جعل میکند و برای عبیداللهبن زیاد میفرستند، اما او میگوید حسین و یارانش را بکشید!
به هر حال این، روضه فیلمشده ارزش دیدن ندارد و نه حس دراماتیکی ایجاد میکند که جدا از واقعه تاریخی و بودن یا نبودنش تماشایی باشد، نه بازیهای درخشانی وجود دارد. شاید تنها استثنا، بازی «بابک حمیدیان» باشد که به خوبی هر دو نقشش را ایفا کرده است. همجنسگرایی هم به عنوان فساد یزید مطرح و پخش میشود.
نگران سرمایه ۹ سال خوابیده هم نباید بود، چون اصل و فرعش از جیب مردم رفته است و مانند تهیهکنندگان دیگر که یا سکته کردند یا سالها به عنوان بدهکار در زندان بودند، اینها خم به ابرو نیاوردند و خسارت خود را هم گرفتند.
خلاصه این که «رستاخیز» نسبت به «روز واقعه» (شهرام اسدی) که بر اساس فیلمنامهای به همین نام از «بهرام بیضایی» ساخته شده است، چندین گام از نظر سینمایی به پس است؛ هر چند از نظر بودجه صدها گام به پیش.